رابرت گراهام خبرنگار سابق روزنامه فایننشال تایمز در کتاب «ایران: سراب قدرت» مینویسد:
همانطور که جولیان باریر نیز [دربارهی راهآهن ایران] با ترشرویی گفته است، «شکی نیست که با هر نوع معیار اقتصادی که بسنجیم، ساخت راهآهن بیهدف و بیبرنامه بوده است». ساخت هر یک مایل خط آهن 3۵۰۰۰ پوند هزینه برداشت. در مقابل، احداث یک جاده حداکثر ۵۲۵ پوند برای هر مایل هزینه برمیداشت. احداث جاده میتوانست همان هدف را برآورده کند و در مقابل عیوب آن منجمله شیب شدید که مانع حمل بارهای سنگین توسط قطار میشود و گرما و خشکی هوا که استفاده از لکوموتیوهای بخار را غیرممکن میسازد را هم نداشته باشد.1
Yet as Julian Bharnier acidly comments 'There is no doubt that on almost any economic eriterion the railway was ill conceived. 43 To lay each mile of track cost £35,000. The equivalent cost of a road link would have been a maximum £525 per mile. A road could have achieved the same purpose, and besides the steep gradients made it impossible for trains to carry heavy loads and the aridity combined with extreme heat made it difficult to use steam locomotives.
Robert Graham
محمدعلی همایون کاتوزیان، عضو دانشکده مطالعات شرقی دانشگاه آکسفورد، در کتاب «اقتصاد سیاسی ایران مدرن: استبداد و شبه مدرنیسم» مینویسد:
این طرح [راهآهن رضاشاه]، بیگمان، یک حماقت اقتصادی تمامعیار بود. هرچند در آن دوران، برداشت اکثریت مردمی که اهل سیاست بودند به گونهای دیگر بود. انتقادهای وارد به این طرح را میتوان در دو پرسش اساسی خلاصه کرد: «چرا باید راهآهن از شمال به جنوب غرب کشور کشیده شود؟» و «چرا بهجای راهآهن، جاده احداث نمیشود؟»
هردو پرسش هنگامی که لایحه ساخت راهآهن به مجلس رفت، به وسیله دکتر مصدق مطرح شد. او استدلال کرد که مسیر دیگری که مناطق شمالی و مرکزی را -اتصال تبریز به مشهد از طریق تهران- به هم متصل کند، خیلی معقولتر است و درست میگفت: به دلایل جغرافیایی و دلایل دیگر، ساخت و نگهداری این راه ارزانتر بود؛ هزینه حملونقل داخلی و بینالمللی در کشور کاهش مییافت و افزایش تقاضا برای حملونقل کالا و مسافر موجب افزایش بهرهبرداری از ظرفیت میشد. پرسش دوم، یعنی «چرا بهجای راهآهن، جاده احداث نمیشود؟» نیز به همین اندازه موجه است. بیگمان، ساخت و نگهداری یک شاهراه مدرن و با دوام -چه به پول داخلی و چه به پول خارجی- ارزانتر تمام میشد و زودتر نیز مورد بهرهبرداری کامل قرار میگرفت. نکات زیر ممکن است به ارائه پاسخهای معقولی برای هر دو پرسش کمک کند. مسیر جنوبی راهآهن، از تهران به خلیج فارس، ظاهراً باید با در نظر گرفتن مسائل نظامی داخلی تعیین شده باشد: زیرا دستیابی به نقاط اصلی بحرانهای قومی و عشایری را بسیار آسانتر میساخت. در حقیقت احتمال دارد که رضاشاه نخست هنگامی که برای سرکوب شیخ خزعل به خوزستان لشکرکشی میکرد، به این فکر افتاده باشد. مسیر شمالی راهآهن از تهران تا بندر شاه، ظاهراً اهداف دوگانهای را برآورده میکرده است: تهران را به مازندران -زادگاه خود رضاشاه و جایی که او املاک وسیعی را به دست آورده و در پی مصادره بسیاری دیگر بود- و فراتر از آن به ترکمن صحرا متصل میکرد که از لحاظ تولید پنبه بسیار حاصلخیز بود و او به اراضی آن چشم طمع داشت. در ضمن این راه، یک راهآهن سراسری واقعی بود و این خواست، جزئی از یکچشم انداز کلی بود. به دلایلی مشابه، راهآهن به جاده ترجیح داده شد، هم دولت و هم وابستگان آن بهشدت خواستار راهآهن بودند و ساختن جاده اشتیاق آنها را بههیچوجه سیراب نمیکرد. از این گذشته، ملاحظات مربوط به استراتژی نظامی در داخل کشور ممکن است به سود ساختن یک راهآهن بوده باشد: معمولاً نقل و انتقال تجهیزات سنگین و نفرات نظامی از طریق راهآهن سریعتر و مؤثرتر انجام میگیرد و این بهخصوص در مورد ایران [در آن دوران] صادق بود.2
The project was an unmitigated economic folly, though this is not how it was viewed at the time by the majority of the politically conscious public. The criticisms levelled against this project can be summarised by two basic questions: 'Why from the centre north to the south west?"; and, 'Why a railway and not a road?". Both questions were raised by Dr. Muşaddiq at the very moment when the railway construction bill was submitted to the Majlis. He argued that an alternative route across the north-central regions connecting Tabriz and Mashhad through Teheran would be much more sensible; and he was right: this would have been cheaper to construct and maintain, for geophysical and other reasons; it would have reduced domestic and international transport costs across the country; and the higher freight and passenger demand would have led to greater capacity utilisation. The second question, "Why a railway and not a road?", was equally valid. There can be little doubt that a well constructed modern highway would have been cheaper both in domestic and in foreign currency to build and maintain; and it would have been ready for full utilisation earlier.15 The following suggestions may help provide some reasonable answers to both questions. The southern stretch, from Teheran to the Persian Gulf, must have been suggested by considerations of domestic military strategy: it made the main regions of ethnic and nomadic trouble much more easily accessible; indeed, it is likely that Reżā Shah conceived the idea in his earlier mission to Khūzistan to overthrow Shaikh Khaz'al. The northern stretch, from Teheran to Bandar Shah, must have appeared to serve a dual purpose: it connected Teheran to Režā Shah's own province of Mazandaran where he had acquired extensive estates, and was about to confiscate many more and beyond it, on the edge of the Iranian Turcomanistan, with the lucrative cotton producing estates he was to purchase, usurp or requisition. It was also truly a trans-Iranian railway, which was part of the total vision. For similar reasons, a railway was preferred to a road: both the state and its clientele badly wanted a railway; a mere road would simply not have been good enough. Apart from that, the same considerations of domestic military strategy may have favoured the con- struction of a railway: usually, the transfer of heavy military equipment, and personnel, by railways is faster and more efficient; and this was certainly then the case in Iran.
Mohammad Ali Homayun Katoozian
نیکی آر کدی، پروفسور بازنشسته تاریخ در دانشگاه کالیفرنیا و لس آنجلس و یان ریچارد، از اساتید و محققان برجسته دانشگاه سوربون فرانسه، در کتاب «ایران مدرن: ریشهها و نتایج انقلاب» مینویسند:
راهآهن سراسری شمال-جنوب ایران، برای کمک به تضمین کنترل سیاسی، اقتصادی و نظامی دولت و ایجاد ارتباط اقتصادی بین شمال و جنوب طراحی شد؛ اما هزینه بسیار بالای آن که برای یک مسیر یک ریلی حدود ۱۵۰ تا ۲۰۰ میلیون دلار برآورد میشد، از منابع عظیم مصرفی ثروت ملی بود. اکثر این هزینه نیز بهصورت مالیاتهای نزولی3 از طرف کسانی که کمتر قادر به تأمین آن بودند، پرداخت میشد. چنانچه یک سیستم جادهسازی در سطح کشور پیاده میشد، ارزانتر و مفیدتر بود.4
The North South Trans Iranian Railway was designed to help ensure the political, economic, and military control of the government and to provide an economic link between north and south, but its high cost, estimated between $150 million and $200 million for a single-track road, was a great drain on national wealth. Most came from those least able to afford it, through regressive taxes, and a national road system could have been cheaper and more useful..
Nicky R. Cady
یان ریچارد، برنارد هورکد و ژان پیر دیگارد، اساتید و محققان برجسته دانشگاه سوربون و مرکز ملی تحقیقات علمی فرانسه (CNRS) در کتاب «ایران در قرن بیستم: بین ملیگرایی، اسلام و جهانی شدن» میآورند:
برای تأمین بودجه راهآهن که از ۱۹۲۵م [۱۳۰۴ شمسی] آغاز شد، دولت قند و چای را به انحصار خود درآورد تا با استفاده از درآمد آن بدون کمک خارجی هزینههای راهآهن تأمین شود. (%20 آن از بودجه دولتی و %80 از مالیات ویژهی بیش از اندازه بر قند و چای). بدینسان ساخت راهآهن، کلیه مردم ایران را درگیر کرد، اما بدون سود زیاد، تقریباً کلیه سرمایهگذاریهای اقتصادی کشور را بلعید. احداث راهآهن توسط یک کنسرسیوم آمریکایی-آلمانی آغاز و بهوسیلهی کامپساکس، یک گروه سوئدی-دانمارکی، به پایان رسید که آن نیز به نوبه خود کار را به تعداد زیادی مؤسسات خارجی واگذار کرد که %90 کارمندانش ایرانی بودند.[…] با این همه یکی از کارشناسان آمریکایی خاطرنشان ساخت که تنها با ۱ یا ۱.۵ درصد بودجه راهآهن سراسری امکان احداث شبکهی جادهای درجه یک در سراسر کشور وجود داشت.5
Pour mener à bien ce projet, mis en route en 1925, on institua un monopole d'État sur le sucre et le thé leurs revenus devaient permettre de financer les travaux sans aide extérieure (pour 20% sur le budget de l'État et 80% par une taxe spéciale démesurée sur le sucre et le thé). Le chantier impliqua donc l'ensemble de la population iranienne, mais absorba, sans grand profit, presque tous les investissements économiques du pays. Commencée par un consortium américain et allemand, la voie ferrée fut achevée par la Campsax, un groupement suédo danois qui concéda le travail à de nombreuses autres entreprises étrangères, 90% du personnel restant iranien.Un conseiller américain fit cependant remarquer que, avec seulement 1 ou 1,5% du budget du Transiranien, il aurait été possible d'édifier un réseau routier de qualité sur l'ensemble du pays.
Yann Richard
یان ریچارد، برنارد هورکد و ژان پیر دیگارد، اساتید و محققان برجسته دانشگاه سوربون و مرکز ملی تحقیقات علمی فرانسه (CNRS) در کتاب «ایران در قرن بیستم: بین ملیگرایی، اسلام و جهانی شدن» میآورند:
راهآهن ایران مدتها باعث جروبحث بود: مصدق رضاشاه را متهم میکرد که آن را به این جهت ساخته که انگلیسیها در ۱۹۴۱م [۱۳۲۰ شمسی] آسانتر بتوانند به کشور حمله کنند… هزینه احداث آن بدون شک بسیار گران تمام شد؛ زیرا در ۱۹۳۸م [۱۳۱۷ شمسی] ثلث هزینههای دولت صرف راهآهن شده بود و اما خط دوم که میبایست مشهد را به تبریز متصل سازد در ۱۹۳۸ آغاز شد [اما] تا ۱۹۵۸م [۱۳۳۷ شمسی] کامل نشد.6
.La voie ferrée alimenta longtemps des polémiques: Mosaddeq accusait Reza Shah de l'avoir construite afin de permettre aux Anglais d'envahir plus facilement le pays en 1941... C'était sans doute cher payé, puisqu'en 1938 le tiers des dépenses de l'État allait à la construction ferroviaire. Quant à la deuxième ligne, reliant Mashhad à Tabriz, commencée en 1938, elle ne fut achevée qu'en 1958.
Ian Richard
جان فوران، استاد جامعهشناسی در دانشگاه سانتا باربارا کالیفرنیا، در کتاب «مقاومت شکننده: تاریخ تحولات اجتماعی ایران از سال ۱۵۰۰ میلادی تا انقلاب» مینویسد:
احداث این خط آهن ۸۵۰ مایلی سراسری در واقع به هدر دادن منابع بود؛ طرحی پرهزینه که پیامدهای ناگوار چندی داشت؛ تورمزا بود، اهداف اقتصادی چندانی نداشت، صرفاً از شهرهای مهم کشور عبور میکرد و استاندارد زندگی را پایین آورد چون هزینهی آن از طریق مالیات نزولی قند و چای تأمین میشد. احداث هر مایل راهآهن، 000/35 پوند استرلینگ هزینه برمیداشت؛ در حالی که احداث جادههای ماشینرو با یک تا ۵/۱ درصد این هزینه امکانپذیر بود. به نظر میرسد عمدهترین عملکرد آن، ایجاد امنیت داخلی در جنوب بود، چون امکان بسیج و اعزام نیرو را آسانتر میکرد. در شمال نیز موجب بهبود وضع بازرگانی با شوروی شد و بنابراین تصادفی نبود که املاک رضاشاه در مازندران با احداث راهآهن ارزش بیشتری پیدا کرد.7
the 850-mile long Trans-Iranian Railroad was a wasteful, costly project with numerous draw- backs it proved inflationary, served minimal economic purposes, by passed most important cities and lowered the living standard as it was paid for by a regressive tax on tea and sugar. At 35,000 pounds sterling per mile, to build its equivalent in motor vehicle roads would have cost about 1-1.5 percent as much. Its main practical function seems to have been to improve internal security south of Tehran by making the military more mobile, while to the north it facilitated trade toward the Soviet Union, not coincidentally making Reza's properties in Mazandaran more valuable.
John Furan
پیتر آوری، از برجستهترین متخصصان تاریخ و ادبیات ایران در جهان و از محققان برجسته کمبریج، در کتاب «ایران مدرن» مینویسد:
اگرچه کشور [در کار احداث راهآهن دولتی ایران] مستقیماً از قدرتهای خارجی وام نگرفت، اما این طرح و سایر طرحهای نظام نوین رضا شاهی، پیامدهای مالی خودشان را در پی داشتند.8
although the country was not directly indebted to a foreign power, this and other ventures under the New Order were not without their financial repercussions.
Peter Avery
جان فوران، استاد جامعهشناسی در دانشگاه سانتا باربارا کالیفرنیا، در کتاب «مقاومت شکننده: تاریخ تحولات اجتماعی ایران از سال ۱۵۰۰ میلادی تا انقلاب» مینویسد:
هزینه یک قلم عمده، یعنی استفاده از راهآهن سراسری بنا به محاسبهی محمد مصدق (نمایندهی وقت مجلس شورای ملی) ۱۴۰ میلیون دلار بوده اما متفقین تنها 2/5 میلیون دلار به خاطر استفاده از این وسیله پرداخته بودند. متفقین از بابت تعمیر، نگهداری سرویس و قطعات نیز ۲۱ میلیون دلار پرداخته بودند اما بازهم ایران بیش از ۱۰۰ میلیون دلار را از دست داده بود. تولید نفت از 6/6 میلیون تن در سال ۱۹۴۱م [۱۳۲0 شمسی] به 8/16 تن در سال ۱۹۴۵م [۱۳۲۴ شمسی] رسید اما پرداخت دولت بریتانیا به ایران در سالهای ۱۹۴۰-۱۹۴۳م [۱۳۱۹-۱۳۲۲ شمسی] جمعاً ۴ میلیون پوند استرلینگ بود که در سال ۱۹۴۵م [۱۳۲۴شمسی] به تنها 62/5 میلیون پوند افزایش یافت.9
The key item use of the railroad was valued by Mussadiq (then a majlis representative) at $140 million during this period, but the Allies offered Iran only $5.2 million for its use. They provided $21 million worth of repairs, maintenance, equip ment, and services, but Iran still lost over $100 million by this arrangement. Oil production burgeoned from 6.6 million tons in 1941 to 16.8 million in 1945, while British payments remained at four million pounds sterling for 1940-43 and increased to only 5.62 million pounds by 1945.
John Furan