پروفسور جیمز بیل، استاد روابط بینالملل کالج ویلیامزبورگ ویرجینیا، در کتاب خود که تحت عنوان «عقاب و شیر: تراژدی روابط ایران و آمریکا» منتشر گردیده، میآورد:
شاه ایران ۱۱ اکتبر ۱۹۷۱م [۱۹ مهر ۱۳۵۰ شمسی] به مناسبت بزرگداشت ۲۵۰۰ سال شاهنشاهی در ایران یک هفته مراسم جشن و تبلیغات سیاسی را آغاز کرد. مراسم جشن در پایتخت باستانی ایران، در تختجمشید برگزار شد. در این محل سه چادر بزرگ و ۵۹ چادر کوچکتر در اطراف آن، که مخصوص این مراسم وارد شده بود، برپا شدند. این چادرها که دارای تهویه مطبوع بود و با کریستالهای «باکارت»، چینیهای «لیموجز» و پارچههای نخی «پورتالت» تزیین شده بود، به مرکز جشنی تبدیل شدند که مجله تایم آن را «یکی از بزرگترین جشنها در تمام تاریخ» توصیف کرد.
مقامات بلندپایه شصت و نه کشور جهان شامل بیست شاه یا شیخ، پنج ملکه، بیست و یک شاهزاده، شانزده رییسجمهور، سه نخستوزیر، چهار معاون رییسجمهور و دو وزیر خارجه در این جشن حضور داشتند. افراد متشخص و معروف عبارت بودند از «نیکلای پادگورنی» صدر هیئترئیسه شوروی، «مارشال تیتو» رئیسجمهور یوگوسلاوی، «یحیی خان» رئیسجمهور پاکستان، «وی. وی. جری» رییسجمهوری هند، همچنین «ملک حسین شاه اردن» و «هایله سلاسی» امپراتور اتیوپی، «اسپیرو آ.گنیو» معاون رئیسجمهور آمریکا نیز به نمایندگی از آمریکا در این مراسم حضور داشت. علاوه بر این افراد و دیگر افراد متشخص و همراهان آنها، چند صد چهره شناخته شده جهانی از بزرگان صنایع، آموزشوپرورش، هنر و رسانههای گروهی همراه با تعدادی از برگزیدگان جامعه ایرانی، در این مراسم حاضر بودند.
در این جشن پارسی که حدود ۲۰۰ میلیون دلار هزینه در برداشت از هیچ چیز و هیچ کاری دریغ نشده بود. فقط نورپردازی ویژه در تهران و شیراز بیش از ۶۰ مایل [۹۶ کیلومتر] کابل و ۲۰ مایل [۳۲ کیلومتر] ریسه روشنایی که ۱۳۰ هزار لامپ بزرگ از آنها آویزان باشد نیاز داشتند. در این ضیافت رسمی برای پانصد مهمان، منوی غذایی شامل تخم بلدرچین پر شده با خاویار، موس خرچنگ، بره کبابی با قارچ ترافل (قارچی نادر در فرانسه) و طاووس کبابی پر شده با فوی گراس (جگر غاز) بود. «ماکس بلو» هتلدار معروف که بازنشست شده بود هم برای سرپرستی ۱۵۹ آشپز، نانوا و مستخدم که همگی ۱۰ روز قبلاز جشن از پاریس آمده بودند، خودش را به ایران رساند. ۲۵ هزار بطری مشروب (شامل 1945 بطری لافیت-روتشیلد) یک ماه قبل از مراسم از «ماکزیم» پاریس تهیه و به ایران وارد شده بود.1
On October 11, 1971, the shah of Iran inaugurated a week-long social celebration and political extravaganza in commemoration of 2,500 years of Persian monarchy. The celebration was held at the ancient capital of Persepolis, where three enormous tents surrounded by fifty- nine smaller ones were imported and erected especially for the cere- monies. These air-conditioned tents, furnished with Baccarat crystal, Limoges china, and Porthault linens, became the center of what Time magazine described as "one of the biggest bashes in all history."!
Present for the festivities were high-ranking officials from sixty- nine countries, including twenty kings or shaykhs, five queens, twen- ty-one princes and princesses, sixteen presidents, three premiers, four vice presidents, and two foreign ministers. The notables included Presidents Nikolay Podgorny of the Soviet Union, Marshal Tito of Yugoslavia, Yahya Khan of Pakistan, V. V. Giri of India along with King Hussein of Jordan and Emperor Haile Selassie of Ethiopia. Vice President Spiro Agnew represented the United States. Besides these and other dignitaries and their entourages, several hundred selected world figures in the fields of industry, education, the arts, and the mass media, along with the cream of Iranian society, were also in attendance.
Nothing was spared in the preparation and execution of this Per- sian pageant, which cost an estimated $200 million. The special light- ing in Tehran and Shiraz alone required over sixty miles of cable and twenty miles of garlands from which were hung 130,000 bulbs. At the formal banquet attended by five hundred guests, the menu included quail eggs stuffed with caviar, crayfish mousse, roast lamb with truf- fles, and roast peacock stuffed with foie gras. Dessert included fresh raspberries flown in from France for the glazed fig and raspberry special. Master hotelier Max Blouet came out of retirement to super- vise a staff of 159 chefs, bakers, and waiters, all of whom were flown in from Paris ten days in advance of the banquet. Maxim's of Paris catered the event, for which 25,000 bottles of wine (including a 1945 Château Lafitte-Rothschild) were shipped to Iran a month early to rest.Bill James
سینتیا هلمز، پژوهشگر آمریکایی و همسر ریچارد هلمز رئیس اسبق سیا و سفیر آمریکا در ایران در پنج سال آخر رژیم پهلوی، در کتاب «خاطرات یک همسر سفیر در ایران» مینویسد:
سال ۱۹۷۱م [۱۳۵۰ شمسی] دو هزار و پانصد و دهمین سالگرد فتح بابِل به دست داریوش کبیر در ۱۲ اکتبر ۵۳۹ قبل از میلاد بود. شاه جشنهای دو هفتهای مشهور را در نزدیکی خرابههای تخت جمشید برگزار ¬کرد. صد و شصت هکتار زمین بیابانی زیر هفتاد چادر رفت که با هزینهای گزاف با کریستالهای فرانسوی، چینی، پردههای ابریشم سرخ و مخمل و چلچراغهای پر زرق و برق توسط ژانسن پاریس (شرکت مشهور فرانسوی) تزئین شده بود. پانصد مهمان از شصت و نه کشور، از جمله نه پادشاه، پنج ملکه، شانزده رئیس جمهور و سه نخستوزیر، سه روز در جشنهای سلطنتی شرکت کردند. رژهای با حضور سربازان ایرانی در لباسهای اصیل هخامنشی، ساسانی، اشکانی و صفوی، برگزار شد. دربار سلطنتی یونیفرمهای جدیدی داشت که توسط لانوین (طراح فرانسوی) طراحی شده بود و با نخ طلا به میزان تقریباً یک مایل دوخته شده بود. سرآشپزهای ماکزیم یک شام بزرگ از موس خرچنگ، طاووس کباب پر شده با فواس گراس، شربت شامپاین و شراب فرانسوی گرانقیمت آماده کردند. فقط خاویاری که برای پر کردن تخم بلدرچین استفاده میشد ایرانی بود. […] بسیاری آن جشن را جشن شاه و خاندانش تلقی کردند تا بیشتر جشنی مربوط به ملت ایران باشد.2
It was in 1971, 2510 years after Cyrus the Great captured Babylon on October 12, 530 B.C., that the Shah held his famous two-week celebration near the ruins of Persepolis. One hundred and sixty desert acres were covered with some seventy tents, sumptuously decorated by Jansen's of Paris with French crystal, china, and linens, and hung with red silk and velvet and glittering chandeliers. Five hundred guests from sixty-nine countries, including nine kings, five queens, sixteen presi- dents, and three premiers, attended three days of royal festivities. A parade celebrated the country's dynasties, with Iranian soldiers in au- thentic Achaemenian, Sasanian, Parthian, and Safavid costume. The royal Court had new uniforms designed by Lanvin, and stitched with nearly one mile of gold thread. Chefs from Maxim's prepared a grand dinner of crayfish mousse, roast peacock stuffed with fois gras, cham- pagne sherbet, and expensive French wine. Only the caviar used to stuff the quail eggs was Iranian, The celebration was criticized by Iranians for its excessive cost- reportedly one hundred million dollars-and for its emphasis on French, rather than Iranian, food and decoration. Many viewed it, too, as a celebration of the Shah and his family, rather than the Iranian nation.
Cynthia Holmes
ماروین زونیس، تحلیلگر بینالمللی و عضو هیئتعلمی دانشگاه شیکاگو، در کتاب «شکست شاهانه» مینویسد:
برای مردم ایران نهاد سلطنتی اهمیت چندانی نداشت. پیش از این تاریخ درباره چنین سالگردی هیچ حرفی زده نشده بود؛ برگزاری جشن که دیگر جای خود دارد. اما بدتر آنکه شاه قصد نداشت این جشنها را برای مردم ایران برگزار کند، بلکه نظرش معطوف به رهبران کشورهای خارجی بود و مهمانان شاه آنها بودند. مردم ایران به این جشن دعوت نشده بودند.
علاوه بر این، کلیه فعالیتهای تدارکاتی این جشن به خارجیان سپرده شده بود. روپوشها و لباسهای فرمی که خانوادههای سلطنتی ایران، گاردهای مراسم، خدمتکاران و هزاران شرکتکننده در پردههای مختلف نمایش تاریخ ایران میپوشیدند، جملگی در یک «خانه طراحی» فرانسوی دوخته شده بود. اغذیه و اشربه در خور میهمانان عالیقدر خارجی –تمام مواد غذایی به استثنای خاویار ایرانی- در آشپزخانههای فرانسه تهیه شده و با هواپیما به ایران آورده میشد. چادرهای ابریشمی که برای اقامت مهمانان در کنار خرابههای تخت جمشید برپا شده بود، در فرانسه بافته و دوخته شده بودند. هنگامی که سرانجام جشن برگزار شد، شاه رضایت خاطر حاصل نکرد. بسیاری ازسران کشورها دعوت او را رد کرده بودند. به عنوان مثال، پرزیدنت نیکسون در این جشن شرکت نکرد و معاون خود اسپیرو آگنیو را به عنوان نماینده ایالات متحده اعزام کرد. با وجود این، جشنها با بریز و بپاش فراوان برگزار شد.3
For the Iranian people, however, the institution of monarchy in Iran was not significant. That anniversary had never before been noted, let alone cel- ebrated. But worse, the Shah intended to orient the celebrations not to the Iranian people but rather to the heads of state of all the world's countries. They would be the guests of the Shah. The people of Iran were not invited to the party:
Moreover, virtually all the preparations for the festivities would be the responsibility of foreigners. The gowns, costumes, and uniforms to adorn Iranian royalty, the ceremonial guards, the servants, and the thousands of participants in the staged dramas of Iranian history were prepared in the couture houses of France. Foodstuffs with the sole exception of Iranian caviar-and wine befitting foreign dignitaries were prepared in French kitchens and flown to Iran. Silk tents to house the foreign visitors in the shadows of the ruins of Persepolis were woven and sewn in France.
When the event finally occurred, the Shah was disgruntled. Too many heads of state had refused his invitations. President Nixon, for example, declined. Instead, he sent his vice president, Spiro Agnew, to represent the United States. Nonetheless, the festivities were held in splendor and opulence.Marvin Zonis
ماروین زونیس، تحلیلگر بینالمللی و عضو هیئتعلمی دانشگاه شیکاگو، در کتاب «شکست شاهانه» مینویسد:
لانوین برای خانواده سلطنتی لباس فرم جدیدی طراحی کرده بود که با نخی از طلا به طول تقریبی یک مایل [1600 متر] دوخته شده بود. آشپزهای ماکزیم، شام باشکوهی از خرچنگ، طاووس بریانشده و شکمپر، شامپاین و شراب ناب و گرانقیمت فرانسوی تهیه کرده بودند. فقط خاویاری که برای پرکردن تخم بلدرچین مورد استفاده قرار گرفت ایرانی بود. مردم ایران با خشم فروخورده خود به جشنها واکنش نشان دادند. شایعات و حرفهای بسیاری علیه این ولخرجیها دهان به دهان میشد. بنا به گزارشهای ارائه شده، هزینه این جشنها یکصد میلیون دلار بود. ایرانیان کلیه حاضران در این بذل و بخشش شاه، اعم از همه شیوخ، امیران و پادشاهان را تقبیح کردند. آنها به ویژه از بابت کنار گذاشتن هر چیز ایرانی و استفاده از کالاها و کارگران اروپایی به خشم آمده بودند. 4
The royal court had new uniforms designed by Lanvin, and stitched with nearly one mile of gold thread. Chefs from Maxim's prepared a grand dinner of crayfish mousse, roast peacock stuffed with fois gras, champagne sherbet, and expensive French wine. Only the caviar used to stuff the quail eggs was Iranian. 17
The Iranian people reacted characteristically-with sullen anger. The rumor networks of Tehran buzzed with disdain over the extravagances. The celebrations reportedly cost over $100 million. Iranians resented the audience for the Shah's munificence-all those sheikhs, emirs, and mon- archs. They especially bristled at the exclusion of anything Iranian-all those foreign goods and workmen who had been brought from Europe.Marvin Zonis
ویلیام شوکراس، روزنامهنگار، نویسنده، گوینده و مدرس بریتانیایی، در کتاب «آخرین سفر شاه» مینویسد:
آرایشگران طراز اول از سالنهای کاریتا و الکساندر پاریس به تختجمشید آمدند. الیزابت آردن یک نوع لوازم آرایشی تولید کرد که نام آن را فرح گذاشت تا در جعبههای مخصوص به میهمانان هدیه شود. باکارا یک کریستال گیلاسی پایهدار طراحی کرد؛ سرالین جایگاههای میهمانان را سبک سفالهای قرن پنجم پیش از میلاد ساخت؛ رابرت هاویلند فنجان و نعلبکیهایی را ساخت که فقط یکبار مورد استفاده و مصرف میهمانان قرار میگرفت و پورتو یکی از بزرگترین تولیدکنندگان ملافه و رومیزی فرانسه، رومیزیهای رسمی و ملافههای میهمانان را تهیه کرد. لانوین لباسهای فرم جدیدی برای کارمندان دربار تهیه کرد که نیمتنههای آن به طرزی شکیل ولی نه زننده با بیشاز یک کیلومتر و نیم نخ طلا دوختهشده بود. دوختن هر یک از این لباسها نزدیک به ۵۰۰ ساعت کار لازم داشت.
غذاهای ضیافت تختجمشید را اصولاً رستوران ماکزیم تهیه می¬کرد ولی چندین کترینگ عمده فرانسوی و سوئیسی به آنها کمک می¬کردند، از یکسال پیش که وزارت دربار ماکزیم را برای برگزاری این ضیافت بزرگ برای یکصد میهمان در وسط بیابان در نظر گرفته بود، مؤسسه مزبور مشغول تدارکات بود. آقای لویی ودابل رییس ماکزیم شخصاً بر این کار نظارت میکرد و به این مناسبت یک بشقاب جدید و بسیار عالی محتوی خاویار و تخم بلدرچین آبپز اختراع کرد. متأسفانه شاه هیچوقت به خاویار لب نمیزد، بنابراین هیچکس دیگری نمیتوانست از آن بخورد. لذا ماکزیم طرحی ریخت به اینصورت که در شب میهمانی چند ترهفرنگی مخصوص و سوپ را در برابر شاه گذاشت و او مشغول خوردن شد. بدین ترتیب هر کسی توانست غذای خودش را بخورد. بشقاب میهمانان تکرار شد و اینبار شاه یک آرتیشو (گیاه دارویی کمیاب) خورد. تنها غذای ایرانی که در منو وجود داشت خاویار بود، مابقی را تقریباً یکسره از فرانسه آورده بودند. صورت غذای ضیافت شام اصلی با مرکب سیاه، روی صفحات پوست آهو نقش شده و با یک ریسمان تابیده طلایی بهصورت یک کتاب کوچک با جلد ابریشمی آبی و طلایی صحافیشده بود. پس از تخم بلدرچین با خاویار دریای خزر، غذای بعدی پاته دم خرچنگ با سس نانتوا بود؛ غذای اصلی خوراک مازوی بره سرخشده در روغن خودش بود که درون آن را با سبزیهای خوشبو انباشته بودند، برای تازه کردن گلوی میهمانان شربت یا شامپاین کهنه فرانسوی (موئت ۱۹۱۱) میآوردند، آنگاه خوراک طاووس به سبک شاهنشاهی با سالاد مخلوط طبق سلیقه الکساندر دوما صرف شد.
بهعنوان دسر، بشقاب انجیر به شکل حلقهای که درون آن تمشک با پورتو انباشته بود و در پایان نیز قهوه موکا آوردند. شرابهایی که به میهمانان داده شد اختصاصی بود. ترکیبی از شراب ناب، شامپانی، شاتو دوساران، شاتو بریون سفید ۱۹۶۴، شاتوت لافیت-روتشیلد ۱۹۴۵؛ و نیز شامپانی (comte de vogüé) 1945 و دم پرینیون صورتی 1959 که بسیار کمیاب است. همراه آن قهوه کنیاک پرنس اوژن مخصوص خمخانه ماکزیم نیز صرف شد.
پساز ضیافت شام، عده دیگری از کارشناسان فرانسوی نمایش نور و صدا و مراسم آتشبازی برپا کرده بودند، ضمناً هنرمندان فرانسوی در اختراع یونیفورمهای اصیل سربازان ایرانی چند قرن پیش همکاری کرده بودند تا بتوانند روز بعد از برابر میهمانان رژه بروند. بعدازظهر فردا مهمانان با در دست داشتن قمقمههای آب یخ بر قالیچههای جایگاه نشستند و به تماشای رؤیای ناتمام شاه از تاریخ ایران پرداختند.5
Top hairdressers flew in from the Paris salons of Carita and Alexandre; Elizabeth Arden created a new makeup named Farah. to be given in kits to the guests; Baccarat designed the crystal goblets; Ceralene fashioned the place settings after a fifth-century B.C. Persian ceramic; Robert Havilland produced a cup-and-sau- cer service to be used just once by arriving guests, and Porthault. one of the great French linen makers, made the private and state linens. Lanvin created new uniforms for the gentlemen of the court. The coats were ornately if not fabulously stitched with over a mile of gold thread. Each took about five hundred hours of work.
The food at Persepolis was prepared by Maxim's aided by other leading French and Swiss chefs and caterers. The year before, Maxim's services had been tried out when the Ministry of the Court commissioned them to provide a banquet in the desert for a hundred people. M. Louis Vaudable of Maxim's personally su pervised that affair and created an exquisite new dish of caviar and poached quails eggs. Unfortunately the Shah never ate caviar and would not touch his food. So no one else could do so either. Eventually Maxim's improvised and placed some lecks, which had been used for consommé, in front of the King. He began to eat and everyone else could then do so. This time the dish was re- peated for the guests and the Shah had an artichoke. The only food on the menu that was Iranian was the caviar; almost every- thing else came from France. The menu for the main banquet was printed in black, with
intricate gold filigrees, on vellum pages and bound in a little book
whose covers were in blue silk and gold. Oeufs de Cailles aux Perles de Bandar Pahlavi was followed by Mousse de Queues d'Ecrevisses, Sauce Nantua. The principal course was Selle d'Ag- neau des grands plateaux, farcie et rôtie dans son jus. To refresh the palate there was then a Sorbet au Vieux Champagne (Moët 1911). Then came Paon à l'Impériale, Salade Composée selon Al- exandre Dumas, Turban de Figues garni de Framboises au Porto, and finally Café Moka. The wines were appropriate. Vin Nature de la Champagne, Château de Saran; Château Haut-Brion blanc 1964; Château Lafite-Rothschild 1945; Musigny Comte de Vogüé 1945; Dom Pérignon Rosé 1959 Cuvée Ravissime; and, with the coffee, Cognac
Prince Eugène, Réserve des Caves Maxim's. After the banquet, other French experts had created a son et lumière spectacle and a fireworks display. Still other French artists helped devise the "authentic" uniforms in which the Iranian Army could parade dressed as Persians of centuries gone by. The guests sat with rugs and hot water bottles watching the parade of the Shah's own incomplete vision of Iranian history.William Shawcross
ویلیام شوکراس، روزنامهنگار، نویسنده، گوینده و مدرس بریتانیایی، در کتاب «آخرین سفر شاه» مینویسد:
۷ سال بعد از جشنهای دوهزار و پانصدساله بسیاری از زنان و مردانی که در سال ۱۹۷۸م [۱۳۵۷ شمسی] صدای خود را برای ابراز مخالفت با شاه بلند کردند، جشنهای تختجمشید را بهعنوان یکی از نمونههای نابخشودنی زیادهرویهای پهلوی ذکر میکردند. سایرین از جمله ملکه طبق اظهارات بعدیاش از اینکه تمامی این مراسم این قدر فرانسوی بود و خصلت ایرانی ناچیزی داشت ناراضی بودند. هزینه این مراسم چیزی در حدود ۳۰۰ میلیون دلار شد (براورد هزینهها متفاوت است) و این مبلغ در کشوری که درآمد سرانه آن اگرچه روبهافزایش داشت ولی از سالی ۵۰۰ میلیون دلار تجاوز نمیکرد بسیار گزاف به شمار میرفت. علاوه بر آن این رویداد بیشتر برای خانواده پهلوی ارزشمند بود تا ملت ایران.6
Seven years later, many of the men and women who emerged in 1978 to express such vocal opposition to the Shah cited Perse- polis as one intolerable example of Pahlavi excess. Some Iranians disliked the event because of its expense. Others, including the Queen herself, by her own later account, were unhappy that it was so French and had so little Iranian personality to it. The whole affair cost anything up to $300 million (estimates differ) and that in a country where per capita income, though rising, was still only about $500 a year. Moreover, the event seemed to be much more a paean to the Pahlavi family than to Iran.
William Shawcross