21 فوریه گزارش شده است که پدر محمدرضا پهلوی، رضاشاه، یک بار به کلانتری فاسدی مراجعه کرده و هنگام ورود، دستانش را روی جیبهایش کوبیده و بر سر دستیارانش فریاد زده: «مواظب پول خود باشید!» چنین بیاعتمادی از مدتها پیش در پایتخت تیره و تار شاه همراه با بوی خاک و پیازچه و گریههای نالهوار دستفروشان در هوا معلق مانده است. اما بیاعتمادی به ویژه در این فصل، سومین زمستان پس از رونق بزرگ ناشی از افزایش شدید قیمت نفت، بیشتر میشود. خود محمدرضا شاه با دستور سرکوب فساد، سوءظن همیشگی مردم تهران را نسبت به مقامات دولتی دامن زده است. همچنین حال و هوای بیاعتمادی با مشکلات اقتصادی دردناکی که با وجود 20 میلیارد دلار درآمد نفتی ایران در سال همچنان ادامه دارد، ترکیب شده است.
ماجرای خرید جواهر یک میلیون دلاری و دریاسالار عطایی
بدگماني خود شاه در اواخر سال گذشته منجر به سقوط معاون فرمانده نیروی دریایی رمزي عطايي شد. روایتی که توسط یک نظامی ایرانی که ارتباطات خوبی در دربار داشت، گفته شده به شرح زیر است:
ملکه فرح اخیراً در بازدید از یک جواهرساز، مجموعهای از جواهرات به ارزش بیش از یک میلیون دلار را دید. یکی دو روز بعد، او تصمیم گرفت که این مجموعه را بخرد و یک درباری را فرستاد تا جواهرساز و کارهایش را به قصر بیاورد تا بتواند دوباره نگاهی بیندازد. اما جواهرفروش به دربار گفت: «بسیار متأسفم، این ست دیروز توسط همسر دریاسالار عطایی خریداری شد.»
شهبانو موضوع را به شاه گفت. شاه نیز دستور تحقیق داد که نشان دهد افسران نیروی دریایی با بستن قراردادها و استفاده از کشتیهای نیروی دریایی برای قاچاق، مبالغ کلانی را به جیب میزنند. دریادار عطایی و معاونش امروز برکنار و در اینجا محاکمه شدند. گفته میشود که دهها نیروی دریایی دیگر به زندان افتادهاند و یکی از آنان نیز خودکشی کرد. برخی از تهرانیها میگویند که افسر مرده باید توسط سرسپردگان سابقش به قتل رسیده باشد تا او را از شهادت علیه آنها باز دارند. برخی دیگر میگویند که این داستان باید عمداً توسط یاران شاه منتشر شده باشد. برخی تهرانیها میگویند شاه میخواست مأموران خود را از انتقام محافظت کند، چون قبلاً از طریق مأموران مخفی خود از فساد در نیروی دریایی باخبر بود. اما برخی دیگر ادعا میکنند که این مزخرف است، زیرا مأموران اطلاعاتی و بازرسان دولتی در اینجا بسیار قدرتمند هستند و برد تفنگهای نیروی دریایی تنها چند مایل آن طرفتر از خلیج فارس است. اما یک مرد نظامی با پوزخندی بدبینانه میگوید که بنابراین اگر آنها فساد در نیروی هوایی پیدا کنند، ممکن است مشکل واقعی ایجاد شود!
فساد در سراسر ایران و افزایش هزینههای غیرضروری
ااین گرایش ایرانیان به تأکید بر منفیگرایی را در فارسی، زبانی که در اینجا صحبت میشود، «بدبینی» میگویند. این موضوع در تهرانیها با اتهامات فساد متعدد در دربار شعلهورتر میشود. خرید و فروش مشکوک شکر، که مورد نیاز چای و شیرینیهای محبوب ایرانیان است، در وزارت بازرگانی در سطح گسترده منتشر شده است. دو معاون وزیر، حسین علیزاده خوشتیپ و دکتر محمدعلی صیرافی، به اتهام بینظمی در خرید شکر، که گفته میشود 45 میلیون دلار هزینه غیرضروری روی دست دولت ایران گذاشت، از کار برکنار شدهاند.برای تأکید بر این نکته، روزنامههای تهران که به طور غیرمستقیم تحت کنترل رژیم هستند، اشاره کردهاند که این پول میتوانست برای ساخت 30000 مدرسه یا 3000 بیمارستان در کشور صرف شود. همچنین یکی از روزنامه اطلاعات، گزارش میدهد که بسیاری از خوانندگان آن، در مورد موارد فساد در سراسر کشور شکایت کردهاند یا با تلفن تماس گرفتهاند.
اعلاوه بر این، بسیاری از بازرگانان تهرانی انتظار دارند که دولت ایالاتمتحده، با سیستم دموکراتیک ناشیانه و عجیب و غریب خود، معاملات مشکوک دیگری را با شرکتهای آمریکایی که به ایران صادرات میکنند، فاش کند. گرومن از شرکت هوانوردی لانگ آیلند، بارها در اینجا به دلیل پرداختهای مشکوک به واسطهها و دلالها محکوم شده است.
به نوبه خود، دولت ایران در حال انجام تحقیقات در مورد فساد احتمالی در سایر سازمانهای دولتی، از جمله بررسی خریدها توسط سیستم راهآهن دولتی است. در حالی که راهآهنها طی سالهای اخیر به مدیریت صادقانه شهرت داشتهاند. یکی از آمریکاییهای بدبین وقتی از تحقیق و تفحص از راهآهن شنید با تندی گفت: “واقعاً هیچ چیز مقدس نیست؟”1