پروفسور جیمز بیل، استاد روابط بینالملل کالج ویلیامزبورگ ویرجینیا، در کتاب خود که تحت عنوان «عقاب و شیر: تراژدی روابط ایران و آمریکا» منتشر گردیده، میآورد:
سازمان اطلاعات و امنیت کشور [موسوم به ساواک] با کمک کامل آمریکا تأسیس شد. حتی [واشنگتن] نیروهای اطلاعاتی خود را برای تشکیل ساواک در اختیار شاه گذاشت. ضداطلاعات اسرائیل نیز در تشکیل و عملکرد ساواک نقش عمدهای ایفا کرد و قرار شد آمریکا، ایران، اسرائیل و ترکیه در امور اطلاعاتی، سالها همکاری نزدیک داشته باشند. ساواک در داخل ایران بهعنوان یک هیولای پلیس دولتی در نظر گرفته میشد و با خشنتر و افراطیتر شدن تاکتیکهای آن به مرور زمان، این سازمان نه تنها در ایران، بلکه در سراسر جهان بدنام شد.1
the Country. It was established with the full assistance of the United States, which put its own intelligence forces at the shah's disposal in SAVAK's formation. Israeli intelligence also played a major part in the creation and operation of SAVAK. Over the years the United States, Iran, Israel, and Turkey were to cooperate closely in intelligence matters. Domestically, SAVAK was viewed as a police-state monster, and as its tactics became more extreme and ruthless over time, it acquired an unsavory reputation not only in Iran but throughout the world.
Professor James Beale
جان فوران، استاد جامعهشناسی در دانشگاه سانتا باربارا کالیفرنیا، در کتاب «مقاومت شکننده: تاریخ تحولات اجتماعی ایران از سال ۱۵۰۰ میلادی تا انقلاب» مینویسد:
سازمان اطلاعات و امنیت کشور -ساواک- در سال ۱۹۵۷م [۱۳۳۶ شمسی] با همکاری سیا، افبیآی و سازمان اطلاعاتی اسرائیل شکل گرفت. برآوردها در مورد تعداد نفرات ساواک متفاوت است و این خود نشاندهنده مخفیانه بودن آن در حد گسترده و ناامنی اجتماعی حاصل از عملکرد ساواک بود. برآوردها بین ۲۰ تا ۳۰۰ هزار نوسان دارد. شاید رقم اعلامی اریک روارد که خبر از ۵۰ هزار عوامل تماموقت و ۳ میلیون خبرچین پارهوقت (هر ۱۱ ایرانی یک خبرچین) میداد به واقعیت نزدیکتر باشد.2
other. SAVAK-the name is a Persian acronym for National Intelligence and Security Organization was organized in 1957 with help from the CIA, FBI, and Israeli intelligence. Estimates of the number of SAVAK operatives range widely, reflecting the pervasive secrecy and social insecurity engendered by it, from the shah's 2,000 to as high as 200,000, with Eric Rouleau perhaps coming closest in his estimate of 50,000 full time agents and up to three million part time informers (one in eleven Iranians). SAVAK was
John Furan
فرد هالیدی، نویسنده و متخصص روابط بینالملل و خاورمیانه، در کتاب «ایران: دیکتاتوری و توسعه» مینویسد:
از دهه ۱۹۵۰ [دهه ۱۳۳۰ شمسی]، ساواك و سازمان موساد اسرائیل با هم همکاری داشتهاند. علاوه بر مبادله اطلاعات، اعتقاد بر این است که تعدادی از مقامات ساواك در اسرائیل آموزش دیدهاند.3
Israel's Mossad and SAVAK have co operated since the 1950s.25 In addition to the exchange of information, it is also believed that a number of SAVAK officials have been trained in Israel.
Fred Holliday
and and technical assistance established the security agency SAVAK (coined from its Iranian name Sazemane Ettala'at va AmniyateKeshvar) in 1957. This organisation was also assisted by the Israeli intelligence service. Mosad. The Shah had already turned to the Israelis for the pro vision of his personal security after deciding outsiders were more effi cient and trustworthy.
Robert Graham
رابرت گراهام، خبرنگار سابق روزنامه فایننشال تایمز، در کتاب «ایران: سراب قدرت» مینویسد:
کمکهای مالی و فنی آمریکا، سازمان پلیسی و امنیتی ساواک را در سال ۱۹۵۷م [۱۳۳۵ شمسی] به وجود آورد. این سازمان از کمک سازمان جاسوسی و امنیتی اسرائیل، موساد، هم بهرهمند شد. شاه برای تأمین امنیت شخصی خود به اسرائیلیها متوسل شده بود و معتقد بود که آنان کارآمدتر و قابلاعتمادترند.4
فرد هالیدی، نویسنده و متخصص روابط بینالملل و خاورمیانه، در کتاب «ایران: دیکتاتوری و توسعه» مینویسد:
چند سالی است که اطلاعات مربوط به وحشیگری ساواك از پرده برون افتاده و بهعنوان ضربالمثلی برای اعمال سیستماتیک ظلم توسط یک نهاد دولتی تبدیل شده است. به گفته دبیرکل عفو بینالمللی در ۱۹۷۵ [۱۳۵۴ شمسی] «[در موضوعات] حقوق بشری هیچ کشوری در جهان، سابقهای بدتر از ایران ندارد.» با استفاده از گزارشهای عفو بینالمللی و کمیسیون بینالمللی حقوقدانان، پرونده ساواك را تا پایان سال ۱۹۷۶ [۱۳۵۵ شمسی]، بهصورت زیر میتوان خلاصه کرد:
۱-دستگیری و بازداشت: ساواك هر شخصی را که بخواهد، خودسرانه دستگیر و بازداشت میکند. هیچ مقدمات قانونی برای بازرسی و دستگیری وجود ندارد. هیچ محدودیت زمانی برای بازداشت نیست و بازداشتشدگان حق دسترسی به وکلای مستقل ندارند. قدرت ساواك خودسرانه و مطلق است.
۲-محاكمات: همه محاکمات سیاسی در دادگاههای نظامی صورت میگیرد. قضات، یا افسر ارتش هستند و یا کارمند ساواکاند. دادگاهها مخفی است. شهود اجازه حضور ندارند. بر اساس گزارشهای عفو بینالمللی از مارس ۱۹۷۲ [فروردین ۱۳۵۱ شمسی] به بعد به هیچ ناظر خارجی اجازه حضور داده نشده و هیچ موردی از تبرئه متهمین در رابطه با این سازمان یافت نمی شود.
۳-شرایط زندان: […] [با اینکه به] هیچ ناظر خارجی اجازه بازدید از این زندانها داده نشده است، اما [با این حال] گزارشهای زیادی از شرایط غیرانسانی آنها نقل شده است. بر طبق گزارش عفو بینالمللی، زندانیان قبل از محاکمه، در سلولهای تنگ مرطوب نگهداری میشوند که در کف آنها برای خوابیدن فقط يك حصیر انداختهاند… فقدان بخاری در زمستان یا دستگاههای خنككن در تابستان، مشقتهای فوقالعادهای پدید میآورد که اغلب زندانیان از آن یاد میکنند. وسایل شستشو نامناسب و اجازه استحمام، دیر به دیر داده میشود. جیره غذائی کم و نامناسب است و اغلب امکان ورزش وجود ندارد. پس از محکومیت شرایط مشابهی حفظ میشود و به علاوه مداوای پزشکی عملاً وجود ندارد و زندانیان بندرت، مورد معاینه پزشکی قرار میگیرند، به بیمارستان فرستاده میشوند یا اجازه دریافت دارو به آنها داده میشود. انضباط خشنی حاکم است و در صورت بیانضباطی، زندانیان را تا سه چهار ماه به سلول انفرادی، میفرستند.
۴-ترخيص: زندانیان سیاسی که در دادگاه [اظهار] ندامت کنند یا حاضر شوند علناً نظرات سابق خود را پس بگیرند، به مجازات سبکتری محکوم میشوند. ساواك از نمایش دادن اینگونه زندانیان در تلویزیون سراسری و اعتراف گرفتن از آنان و محکوم کردن رفقای سابقشان در صفحه تلویزیون، استفاده خاصی میکنند. اما زندانیانی که ابراز ندامت نکنند، ممکن است تا مدتها پس از طی دوره محکومیت خود در زندان بمانند. عفو بینالمللی گزارش میدهد که بند مخصوصی در زندان قصر برای کسانی که محکومیت خود را طی کرده و آزاد نشدهاند اختصاص یافته است.5
The facts of SAVAK brutality have been known for a number of years and had become a byword for the systematic application of cruelty by a government agency. In the words of the Secretary General of Amnesty International in 1975, 'No country in the world has a worse record in human rights than Iran.'14 Using reports by Amnesty International and the Inter national Commission of Jurists, the record up to the end of
1976 can be summarized as follows: 15
1. Arrest and Detention: SAVAK arrests and detains any person at will. There is no legal preliminary to searches and arrests, no time limit on detention, no right of the detainee to independent access to lawyers. SAVAK's power is arbitrary and absolute.2. Trials: all political trials are held before military tribunals. The judges are either army officers or SAVAK officials. They are held in secret. No defence witnesses are allowed. Amnesty report that no foreign observers were allowed to attend such trials after March 1972 and that it 'knows of no case of a defendant being acquitted'.
3. Prison Conditions: No independent observers have even been allowed to visit these prisons, but there have been many reports of subhuman conditions. In the words of the Amnesty report, pretrial prisoners are 'locked up in small damp cells with only a straw mattress on which to sleep... Lack of heat ing in the winter or cooling in the summer create extra hardship frequently remarked upon by prisoners. Washing faci. lities are inadequate and opportunities for washing are infrequent. Food rations are small and inadequate and no opportunities are provided for exercise.' Analogous conditions prevail after sentencing and in addition: 'Medical treatment is practically non-existent and prisoners are hardly ever seen by a doctor, sent to hospital or allowed to receive medicines. Discipline is severe and in cases of indiscipline prisoners may be put into solitary confinement for anything up to three or four months.16
4. Release: political prisoners who recant in court, or who agree to make public statements renouncing their previous views, are given lighter sentences. SAVAK makes a special point of putting such prisoners on national television, and there getting them to make confessions and denounce their com- panions. But prisoners who do not recant may well remain in prison after their terms have officially expired. Amnesty reports that a special section of Qasr prison is reserved for those who are not to be released but have served their terms.
Fred Holliday
ویلیام شوکراس، روزنامهنگار، نویسنده، گوینده و مدرس بریتانیایی، در کتاب «آخرین سفر شاه» مینویسد:
همین که یک نفر در دام ساواک میافتاد [امیدی به] بازگشت نداشت. ساواک قادر بود به عنوان تنها بازپرس و مأمور تحقیق جرائم سیاسی عمل کند و مجازات آنها را نیز تعیین نماید. بازداشتشدگان حق انتخاب آزادانه وکیل را نداشتند و معمولاً قادر به ایجاد تماس با هیچکس در خارج از زندان نبودند. بهمحض اینکه یک نفر در دست ساواک گرفتار میشد، بهسادگی از انظار ناپدید میگشت.
به شهادت زندانیان سابق، ابزارهای شلاق، کتک، شوک برقی، کشیدن ناخن و دندان، تنقیهی آب جوش، آویختن وزنههای سنگین به بیضهها، بستن زندانی به یک تخت آهنی که به تدریج داغ میشد، فروکردن بطری شکسته در مقعد و تجاوز به عنف از جمله ابزارهای شکنجه ساواک بهحساب میآمدند.
ساواک کاملاً ارباب خودش بود و فقط به شاه حساب پس میداد. متهم حق نداشت حضور هیچ شاهدی را بخواهد و در بازپرسی با هیچکسی روبرو شود. دادستان فقط دلایلی را که ساواک جمع کرده بود، از جمله اعترافات متهم را قرائت میکرد. عملاً متهم مجرم شناخته میشد و تنها راهی که برای جلب ترحم به دادگاه وجود داشت، اقرار و دست کشیدن از عقایدش بود. اما بیشتر اوقات شکنجه حتی پس از دادگاه و محکومیت همچنان ادامه مییافت. شاه در مصاحبهای با روزنامه لوموند درباره ادعاهای شکنجه اظهار داشت: «چرا ما نباید از روشهایی که شما اروپائیان به کار میبرید استفاده کنیم؟ ما روشهای پیشرفته شکنجه را از شما یاد گرفتهایم. شما برای بیرون کشیدن حقیقت از شیوههای روانی استفاده میکنید. ما هم همین کار را میکنیم.» در مصاحبه دیگری با شبکه تلویزیونی «سیبیاس» در ۱۹۷۵ [۱۳۵۴ شمسی] گفت: «ساواک همان شیوههایی را به کار میبرد که هر سرویس مخفی از آنها استفاده میکند.»6
Once a person fell into the arms of SAVAK there was nowhere to turn. SAVAK was empowered to act as the sole investigator of all alleged political crimes and also to bring charges. Suspects had no right to choose an independent lawyer, and usually were able to make contact with no one outside the prison. Once in SAVAK hands, people could simply disappear.
According to the testimony of former prisoners, SAVAK's in- struments of torture allegedly included whipping and beating, electric shocks, pulling out nails and teeth, pumping boiling water into the rectum, hanging heavy weights on the testicles, tying the prisoner to a bed frame that was slowly heated, inserting broken bottles into the anus, and rape.
SAVAK was entirely its own master, answerable only to the Shah. The accused had no right to call witnesses or to cross examine anyone. The prosecution merely read out the evidence obtained by SAVAK, including confessions, if any. In practice the defendant was assumed guilty, and the only way he or she could hope tor leniency was to contess and recant. But often torture was said to continue after trial and conviction.
In an interview in Le Monde, the Shah said of the allegations of torture, "Why should we not employ the same methods as you Europeans? We have learned sophisticated methods of torture from you. You use psychological methods to extract the truth: we do the same." In another interview, with CBS in 1975, he said that SAVAK used the same "methods" as any other secret service.William Shawcross
فرد هالیدی، نویسنده و متخصص روابط بینالملل و خاورمیانه، در کتاب «ایران: دیکتاتوری و توسعه» مینویسد:
ساواك دستکم به سه شیوه متمایز آدم میکشت. اولاً عده زیادی را مستقیماً -در درگیری با پلیس یا مقاومت در برابر دستگیری- به گلوله میبندد. از هنگامی که در ۱۹۷۱ [۱۳۵۰ شمسی] مقاومت چریکی آغاز شد، دهها جوان رسماً به این طریق کشته شدهاند. گرچه، شاید رقم واقعی از این بیشتر باشد. به نظر میرسد گاهی ساواک ترجیح میدهد مخالفان را بهجای دستگیری عمداً بکشند. ثانیاً عده قابلملاحظهای پس از محاکمه در دادگاههای نظامی تیرباران میشوند. در دهه ۱۹۵۰ [دهه ۱۳۳۰ شمسی]، پیش از تأسیس ساواك، وزیر امور خارجه سابق در حکومت مصدق و حداقل ۳۶ افسر ارتش به این ترتیب تیر باران شدند. از ۱۹۷۱ تا ۱۹۷۶ [۱۳۵۰ تا ۱۳۵۵ شمسی]، بیش از ۳۰۰ نفر پس از محکومیت در دادگاههای نظامی رسماً تیرباران شدند. ثالثاً عده بسیاری بر اثر بدرفتاری با شکنجه زیر بازجویی یا در زندان جان خود را از دست میدهند.7
SAVAK kills in at least three distinguishable ways. First, an unknown number of people have been shot outright in clashes with police, or 'resisting arrest'. Since guerrilla resist- ance began in 1971, dozens of young people have been officially reported killed in this way, although the real figure may be higher still. SAVAK has it seems sometimes deliberately killed opponents rather than arrest them. Secondly, a consider able number of people have been shot after trial by military tribunals. In the 1950s before SAVAK itself was created the former Foreign Minister in Mossadeq's government and at least thirty six army officers were shot in this way. From 1971 to 1976 over 300 people were officially executed after being sen tenced by military tribunals. 25 Thirdly, an unknown number of people have died of maltreatment and torture under inter rogation, or in jail,Fred Holliday
کریستین دلانوا، مورخ فرانسوی در کتاب «ساواک» مینویسد:
سرژ جینگر (کارشناس ارشد یونسکو در ایران) روایت میکند که شایعاتی سر زبانها است که از کلاس سوم دبیرستان به بالا، در هر کلاس حداقل دو دانشآموز مخفیانه با ساواک تماس دارند. (نه شاگردان کلاس آنها را بهعنوان ساواکی میشناسند و نه آنها یکدیگر را بدین عنوان، برای آنکه کار مراقبت آسانتر و مؤثرتر باشد.) در جامعه ایرانی دهه 1970م [دهه ۵۰ شمسی]، این نوع شایعه بیاساس نیست. مردم حتی در خانههایشان وقتی میخواهند از شاه حرف بزنند، صدایشان را پایین میآورند. اگر کسی بخواهد در حضور عام درد دل کند یا از سیاست حرف بزند، بلافاصله مردم از او دوری میجویند. اگر او بیپروا سخن میگوید، برای آن است که از دستگیر شدن واهمه ندارد و اگر از دستگیری نمیترسد به خاطر آن است که از ایادی ساواک است. ساواک ایرانیان را به بیماری اسکیزوفرنی مبتلا کرده است. بخشی از جمعیت به خاطر ترس از ساواک از سیاست حرف نمیزند، بخش دیگر چون از سیاست حرف میزند متهم به ساواکی بودن میشود! 8
Serge Ginger rapporte que des bruits courent dans les classes des lycées selon lesquels « dès la troisième, il y aurait au minimum deux élèves par classe en contrat secret avec la Savak (ignorés des autres et s'ignorant l'un l'autre afin de permettre des contrôles) 2 ». Dans la société iranienne
1. Nouvelles Lettres persanes.
2. Ibid.
Nassiri, l'âme damnée du shah
115
des années soixantedix, ce genre de bruit est pris pour argent comptant. Même chez eux, les gens baissent instinc tivement la voix quand ils évoquent le shah. Si quelqu'un se laisse aller à des confidences ou à des jugements politiques en public, aussitôt on s'éloigne de lui. S'il parle sans précau tions, c'est qu'il ne craint pas d'être arrêté. S'il ne craint pas d'être arrêté, c'est qu'il fait partie de la Savak. La Savak a réussi à rendre les Iraniens schizophrènes. Une partie de la population ne parle pas politique par peur de la Savak tandis que l'autre est accusée d'en faire partie parce qu'elle parle politique!Christine Delanoa