مقاله نیویورکتایمز با عنوان «اسناد جزئیات معامله موشکی اسرائیل با شاه (DOCUMENTS DETAIL ISRAELI MISSILE DEAL WITH THE SHAH)» نوشته الین سولینو در تاریخ 1 آوریل 1968 منتشر شد. در این مقاله نویسنده به ابعاد گسترده ارتباطات مخفی بین محمدرضا شاه و رژیم صهیونیستی و اینکه سطح روابط در حدی بوده است که حتی مقامات آمریکایی هم از جزئیات آن آگاهی کامل نداشتهاند، اشاره میکند. موضوع اصلی این روابط مخفی، توسعه موشکهای زمین به زمین با قابلیت حمل کلاهک اتمی بوده است. اما در نهایت البته چیزی که عاید ایران شده، تنها مشاهده آزمایش این موشکها و ارسال محمولههای نفتی به عنوان پیشپرداخت بوده است.
بر اساس اسنادی که از دیپلماتهای اسرائیلی در تهران بهجامانده، پیش از سقوط شاه در سال 1979، اسرائیل در پروژهای چند میلیارد دلاری در راستای ارتقاء موشکهای پیشرفته زمین به زمین خود و فروش آنها به ایران، با این کشور همکاری و مشارکت داشته است. این اسناد نشان میدهند که اسرائیلیها به ایران گفتهاند که این موشکها میتوانند به کلاهک هستهای مجهز شوند؛ اگرچه پیگیری برای تحقق چنین ظرفیتی هرگز انجام نشد. درواقع، دو طرف توافق کردند که اگر ایران بخواهد به توانایی هستهای دست پیدا کند، این موضوع برای آمریکاییها مشکلساز خواهد شد. اسرائیلیها اندکی قبل از انقلاب 1979 ایران را ترک کردند. اسناد آنها پس از تصرف سفارت آمریکا به دست ایرانی ها در نوامبر 1979 به زبان انگليسي منتشر شد. در واقع این اسناد محرمانه در میان بيش از 50 جلد از دیگر اسناد محرمانه يافتشده در محل سفارت (لانه جاسوسی) آمریکا که توسط ایرانیها چاپ و منتشر شد قرار داشت.
پروژه مشترک اسرائیل و ایران با اسم رمز «گل» یکی از شش قرارداد (مخفی دوجانبه) تحت عنوان «نفت در برابر اسلحه» بود که در آوریل 1977 در تهران، توسط محمدرضا پهلوی و شیمون پرز وزیر دفاع وقت اسرائیل امضا شد. در آن زمان ایران و اسرائیل روابط دیپلماتیک نداشتند؛ اما ارتباطات و پروژههای مشترک تجاری بین آنها وجود داشت. علاوه بر این، ایران تنها کشور خاورمیانه بود که موجودیت اسرائیل را به رسمیت میشناخت. بر اساس متن مکالمات موجود در این اسناد، دو کشور قصد داشتند که پیشرفتهای مشترک پروژه موشکی بین خود را از ایالات متحده مخفی نگه دارند. بر اساس مصاحبه با مقامات سابق وزارت امور خارجه آمریکا، پنتاگون، آژانس اطلاعات مرکزی (سیا) و کارکنان شورای امنیت ملی، اگرچه مقامات آمریکایی از وجود ارتباطات و ملاقاتهای محرمانه رهبران نظامی اسرائیل و ایران آگاه بودند، اما از ماهیت و جزئیات این گفتگوها چیزی نمیدانستند. در اختیار داشتن موشکهای زمینبهزمین، بخشی از برنامه شاه برای تبدیل ایران به بزرگترین قدرت نظامی در خاورمیانه بود. برای اسرائیلیها اما این قرارداد صرفاً بابت تضمین دریافت نفت و همچنین تأمین مالی تحقیقات نظامی پیشرفته خود از سوی ایران، اهمیت داشت. بنابراین همکاری این دو پس از وقوع انقلاب اسلامی در ایران متوقف شد.
بر اساس اسناد محرمانه، در راستای پیشبرد این قرارداد، یک موشک هم در اسرائیل با حضور یکی از ژنرالهای ایرانی آزمایش شده است. هدف از این پروژه افزایش برد موشکها و قطعات ساخت اسرائیل در اوایل دهه 1970 و جایگزینی آنها با قطعات عرضهشده توسط آمریکا بود تا اسرائیل بتواند آنها را به طور قانونی و بدون تایید آمریکا صادر کند. اسرائیل هنوز در حال تکمیل پروژه ساخت این موشکها بود که آیت الله خمینی در فوریه 1979 به قدرت رسید و همکاری با اسرائیل را متوقف کرد. دو مقام ایرانی دخیل در این قرارداد به نامهای، ژنرال حسن طوفانیان، دلال اسلحه، و دریادار کمال حبیباللهی، فرمانده نیروی دریایی ارتش، بعداً در جریان مصاحبههایی تأیید کردند که مکالمات ثبتشده در این اسناد واقعی است. این دو پس از انقلاب به آمریکا رفتند و در زمان نگارش این مقاله در آنجا زندگی میکردند. در مصاحبهای دیگر نیز، ازر وایزمن، که در ماه مه 1977 به عنوان وزیر دفاع اسرائیل انتخاب و بعد از آن هم یکی از اعضای کابینه شیمون پرز شد، صحت و درستی این اسناد را انکار نکرد. در حقیقت، وایزمن وجود ارتباطات با طرف ایرانی را تأیید کرده است.
وی در گفتوگویی تلفنی از اورشلیم (قدس اشغالی) گفت: «بدیهی است که ما با ایران روابط داشتیم و من نیز شخصاً ژنرال طوفانیان را میشناختم. من هم در تلآویو و هم در تهران گفتگوهای زیادی با او داشتم. اما به نظر من مناسب نیست که به عنوان وزیر دفاع سابق و وزیر کابینه فعلی اسرائیل، در خصوص مسائل دولتی مربوط به سال 1977 اظهارنظر کنم». بعضی از مقامات اسرائیلی نیز این اسناد را جعلی خواندند. نظر آوی پازنر، سخنگوی وزارت خارجه اسرائیل (در زمان نگاشته شدن مقاله) این بود: «این شایعات و اسناد جعلی معمولاً توسط رژیم فعلی مستقر در تهران با هدف بیاعتبار کردن رژیم قبلی منتشر میشود». سخنگوی شیمون پرز، یوری ساویر در اظهاراتی گفت: «من چیزی برای اضافهکردن به اظهارات آقای پازنر ندارم». 4
بر اساس اسناد منتشرشده، «پروژه گل» شامل تولید موشکهایی با کلاهکی به وزن 750 کیلوگرم یا 1650 پوند و با برد 300 مایل بوده است. این موشکها قرار بود از طریق یک شرکت سوئیسی برای مونتاژ و آزمایش به ایران ارسال شوند. کتابهای حاوی این اسناد در تهران به فروش میرسند. این کتابها در کتابخانههای دانشگاه هاروارد، شیکاگو، کلمبیا و در کتابخانه کنگره آمریکا هم موجود هستند. جلد مربوط به این پروژه موشکی مشترک که در سال 1983 منتشر شد، از طریق کتابخانه ایرانی انسینو (Encino) در کالیفرنیا، در اختیار نیویورک تایمز قرار گرفت. ریچارد هلمز، مدیر سابق CIA و سفیر سابق آمریکا در ایران طی مصاحبهای اظهار کرد: «من اصلاً تعجب نمیکنم که این اسناد تاکنون به صورت آشکار منتشر نشدهاند. این کتابها پس از انتشار جلدهای اول، توجه زیادی را به خود جلب کردند، اما پس از وقوع بحران گروگانگیری، علاقه به موضوعات ایران به شدت کاهش یافته است. اگرچه نسخههای جدید هنوز هم به طور مرتب چاپ میشوند، اما این اسناد در محافل اطلاعاتی به عنوان نوعی مباحث تاریخی، باستانی و بیاهمیت در نظر گرفته میشوند.» برخی از این اسناد مربوط به ژوئیه 1977، دو ماه پس از سقوط دولت کارگری در اسرائیل و انتخاب مناخیم بگین به عنوان نخست وزیر است. در واقع، پس از آن بود که شاه به دلیل تغییر دولت، نگران عملی شدن قراردادهای نظامی امضاءشده با پرز بود و ژنرال طوفانیان را به اسرائیل اعزام کرد. براساس مکالمات و گفتگوهای ثبتشده در این اسناد، ژنرال وایزمن تلاش داشته تا ژنرال طوفانیان را در مورد نیاز ایران به یک موشک پیشرفته قانع کند. در این خصوص ژنرال وایزمن به طوفانیان میگوید: «شما باید یک موشک زمین به زمین داشته باشید. کشوری مثل شما با آن جنگندههای F-14و F-4، همراه مشکلاتش، با این تواناییهای موشکی خوب، و با هوش و ذکاوتی که دارید، حتماً به این نوع موشکها نیاز دارید.» او اما بعد از آن، و احتمالاً بر اساس تاکتیک و شیوههای چانهزنی و معامله، به نوعی این پروژه موشکی را متوقف کرد و به طرف ایرانی اعلام کرد که پروژه گل برای ما اولویت اصلی نیست. ژنرال طوفانیان هم خاطرنشان میکند که هزینههای چنین پروژهای ممکن است بیش از توان ایران باشد. به گفته او: «هیچ کشوری برای حل مسائل حوزه دفاعی خود پول کافی ندارد. چه ایران باشد چه آمریکا». توسعه و تولید این موشکها توسط اسرائیل به حدی رسیده بود، که ژنرال طوفانیان در این سفر شاهد شلیک و آزمایش آن هم بود. او در مصاحبه خود یادآور میشود: «این موشک واقعاً زیبا، و کاملاً توسعهیافته بود. البته مشکلات فنی هم وجود دارد اما قبل از اینکه اسرائیل بخواهد آن را تحویل ما دهد، باید برطرف شود». از جمله اجزای آن تجهیزات ناوبری لختایی ساخت آمریکا و یک سامانه هدایت بود که اسرائیل از ارائه آن به سایر دولتها منع شده بود. همچنین مشکل سیاسی جدیتر این بود که ایالات متحده آمریکا وقتی بفهمد که دو متحدش مخفیانه بر موشکی با قابلیت هستهای کار میکنند، چه واکنشی نشان میدهد. ژنرال وایزمن در این اسناد به وضوح میگوید که این موشک قابلیت حمل کلاهک هستهای را دارد. در واقع او اظهار میکند که: «همه موشکها هم قابلیت حمل کلاهک اتمی، و هم قابلیت حمل کلاهک غیراتمی را دارند».
بر اساس خلاصهای از گفتگوی همان روز ژنرال طوفانیان و موشه دایان، وزیر خارجه وقت اسرائیل: «ژنرال دایان مشکل حساسیت آمریکاییها نسبت به نوع موشکهای ارائه شده در پروژه مشترک بین ایران و اسرائیل را مطرح کرد. به عقیده او موشک زمینبهزمین که بخشی از پروژه مشترک است را میتوان موشکی با قابلیت حمل کلاهک هستهای در نظر گرفت؛ زیرا با توانایی حمل سر 750 کیلوگرمی میتواند از نوع موشکهای دومنظوره تلقی شود. بر اساس اسناد گفته میشود که ژنرال دایان در این خصوص گفته است: «بالاخره زمانی، این مشکل باید با آمریکاییها مطرح شود» و گفت که در جلسه بعدی آنها، او این موضوع را با شاه در میان خواهد گذاشت». ژنرال طوفانیان در مصاحبه خود گفته است که: «اگرچه اسرائیلیها هرگز به صراحت نگفتهاند که توانایی هستهای دارند یا مایلاند چنین قابلیتی را به ایران هم بدهند، اما این موضوع در خلال مباحث، به طور ضمنی مطرح شد». او همچنین اظهار داشت: وقتی صفحات این اسناد محرمانه را میخوانید، دیگر شکی باقی نمیماند. او گفت که ایران در آن زمان علاقهای به داشتن سلاح هستهای نداشت، اما «این بدان معنا نیست که ما در یک دهه دیگر هم چنین تمایلی نداشته باشیم». ایران معاهده 1968 منع گسترش تسلیحات هستهای (NPT) را امضا کرد، اما اسرائیل این کار را انجام نداده بود. رهبران اسرائیل هرگز اعتراف نکردهاند که سلاح هستهای دارند، اما اسناد سیا و نظر مقامات اطلاعاتی آمریکا ثابت میکنند که اسرائیل در اوایل سال 1974 تسلیحات هستهای تولید کرده است. مقامات آمریکایی همان زمان اعلام کردند که از اینکه اسرائیل در حال ساخت موشکی است که میتواند کلاهک هستهای حمل کند، آگاه هستند. آنها همچنین میدانستند که ایران نفت خود را به اسرائیل میفرستد. چیزی که آنها نمیدانستند این بود که ایران در توسعه تسلیحاتی اسرائیل دست دارد. گری سیک، کارشناس مسائل ایران در شورای امنیت ملی در زمان ریاستجمهوری جیمی کارتر، میگوید: «من از بررسی این اسناد، و اینکه فهمیدم که دو کشور متحد و نزدیک با ایالات متحده بدون اینکه با ما در میان بگذارند، با یکدیگر عملیات و پروژههای نظامی مشترک تعریف میکنند، متعجب شدم». در واقع بر اساس نظر مقامات سابق آمریکایی، حیرتانگیزترین موضوع، پروژه مشترک موشکی بود. هارولد ساندرز، دستیار سابق وزیر امور خارجه آمریکا در امور خاور نزدیک میگوید: «اسرائیل چیزهای زیادی برای ایرانیها ساخته که ما از آنها بیخبر بودیم. اما چیزی که من را شگفتزده میکند این است که اسرائیلیها، ایرانیها را وارد پروژه توسعه تسلیحات موشکی خود کردند که احتمالاً بخشی از برنامه هستهای آنها نیز بوده است. اگر واقعاً این موضوع حقیقت داشته باشد، من تعجب میکنم که ما از آن هیچ اطلاعی نداشته باشیم.»
همچنین ژنرال طوفانیان در مصاحبه خود تأیید کرد که ایران در سال 1978 با ارسال محموله نفتی به ارزش 260 میلیون دلار از جزیره خارک، پیشپرداخت موشکهای سفارشی را به اسرائیل پرداخت کرده است. به گفته او، تیمی از کارشناسان ایرانی هم کار خود را در محل کارخانه مونتاژ موشک در نزدیکی سیرجان، در مرکز ایران، آغاز نمودند. باتوجه به اینکه شلیک موشک از 300 مایلی شمال به صحرا و از جنوب به خلیج عمان میرسید، قرار شد تا یک سایت آزمایشی هم در نزدیکی رفسنجان به این منظور فراهم شود. بر اساس این اسناد، «عملیات گل» تنها یکی از چندین پروژه نظامی مشترک اسرائیل و ایران بوده است.
خلاصه گفتگوها بین دریاسالار حبیباللهی و فرمانده نیروی دریایی اسرائیل، دریاسالار مایکل برکای، در تاریخ جولای 1978 در تهران، باز شدن زمینه اقدامات مشترک فراتر از این را هم تأیید میکند. این سند اقلامی را که اسرائیل آماده فروش آنها بود، از سیستمهای راداری پیشرفته تا سامانههای تبدیل هواپیماها جهت استفاده در عرصه دریایی، فهرست میکند و امکان «تقویت پروژه گل» به سمت پرتاب موشک از زیردریاییها را مطرح مینماید. دریاسالار حبیباللهی که در واشنگتن زندگی میکند، در مصاحبهای اعلام کرد: «من همواره علاقهمند به داشتن یک نیروی زیردریایی بودم. درحقیقت ما همیشه در حال بررسی دستیابی به موشکهای تاکتیکی و غیرهستهای، برای زیردریاییهای خود بودیم».