درباره ما
تا به حال منابع و رسانههای مختلفی به نقل وقایع و وضعیت ایران در دوره 60 ساله حکومت پهلوی پرداختهاند. اما اینجا در پهلوی گرافی ما تنها با استفاده از منابع و اسناد خارجی و بینالمللی عملکرد حکومت سابق ایران را در زمینههای مختلف تشریح میکنیم. این وبسایت پایانی است بر مناقشات و مناظرات بر سر کم و کیف عملکرد حکومت پهلوی!
اطلاعات، آمار، اسناد و حوادث دوران پهلوی
در هر صورت شاه نظرات کاملاً عجیبی در مورد فساد خاندان سلطنتی داشت. شاه در پاسخ به اولیویه وارن خبرنگار فرانسوی که پرسیده بود: «گفته میشود که فساد بخشی از اطرافیان، شما را هم در امان نگذاشته است.» جواب داده بود: «…همه چیز ممکن است. ولی در این مورد بهخصوص باید بگویم که این فساد نیست، بلکه مثل بقیه رفتار کردن است! یعنی مثل کسانی که کاملاً حق کار کردن و معامله کردن را دارند، و به عبارت دیگر، اطرافیان من هم حق دارند در شرایط مشابه با دیگران -که قانوناً کار میکنند و دست به معامله میزنند- برای امرار معاش خود فعالیت داشته باشند.»
استعمال کلاه پهلوی و اجرای برنامه کشف حجاب زنان بخشی از یک کارزار مستمر غربزدگی بود که هدف اصلی آن تضعیف اسلام و علما بود. در اوایل آوریل ۱۹۳۵م، دولت محدودیتهای سفت و سختی را برای برگزاری مراسم عاشورا، حزنانگیزترین روز عزاداری که به مناسبت شهادت امام حسین (ع) برگزار میشود، وضع کرد. راه افتادن دستههای عزاداری ممنوع شد.
در زمانی که درصد قابل ملاحظهای از جمعیت کشور بیسواد بود، بخش قابل توجهی از بودجه آموزشی صرف شبکههای آموزشی پر هزینه شد. تا سال 1978م و علیرغم وجود سپاه دانش، تنها 65/5 درصد گروه سنی شش تا بیست و نه ساله میتوانستند بخوانند و بنویسند: از میان شهریان 81/9 درصد و از میان روستاییان فقط 48 درصد در این گروه جای داشتند. بر پایه این آمار و ارقام و دیگر آمار رسمی باید نتیجه گرفت که حدود 65 درصد از کل جمعیت و 80 درصد از جمعیت روستایی (بالای شش سال) احتمالاً هنوز بیسواد هستند.
انبار کردن تسلیحات در ایران از ۱۳۵۱ شمسی شروع شد که گفته میشد تا حدودی بخشی از آن حاصل سفر رئیسجمهور نیکسون به تهران بوده است. انگلیسیها چند ماه قبل، ارتش خود را از شیخنشینهای خلیجفارس بیرون برده بودند. ایران تنها کشور دوستی بود که منابع انسانی برای نگهداری نیروی نظامی قابلملاحظهای در اختیار داشت. به پیروی از دکترین نیکسون، به شاه اجازه داده میشد تا تجهیزات را از ایالات متحده خریداری نماید. پس از سال ۱۳۵۲ شمسی ایران مبالغ عظیمی صرف خرید تجهیزات و آموزش نظامی نمود. وقتی در این باره از شاه سؤال میشد، با هیجان بسیار از این کار دفاع میکرد.
در دوره رضاشاه، مهمترین زمینه استفاده از ارتش نیز تثبیت اقتدار دولت مرکزی در داخل ایران، از طریق سرکوبی نارضایتیهای کشاورزی، قبیلگی و یا شهری بود. طبقات ممتاز اکنون از کارمندان دولت، افسران ارتش، محصلین و تجار تشکیل مییافت. از طرف دیگر بیکاری در مناطق شهری، غیرقانونی شمردن اتحادیههای بازرگانی و گروههای چپ و تصویب قوانینی که به تقویت مواضع زمینداران بزرگ میانجامید، به ادامه فقر طبقات کارگری و روستایی کمک میکرد. هیچ راهی برای فعالیتهای حزبی و گروهی و یا ابراز نظریات سیاسی مخالف وجود نداشت.
شاه در سنای مورد نظر خود، اعیان و اشراف کهنهکاری همانند تقی زاده و حکیمی را که هماینک آماده واگذاری اختیار مطلق وی بر نیروهای مسلح بودند، وارد کرد. مجلس سنا پس از تشکیل جلسه، بیدرنگ به رضاشاه، لقب كبير اعطا و برای وی یک آیین تشییع دولتی مقرر کرد؛ هرچند سران روحانی از خاکسپاری او در مکانهای زیارتی مشهد، قم یا حرم شاهعبدالعظیم ممانعت به عمل آوردند، ولی در نهایت او را در آرامگاهی به شیوه ناپلئونی [در جوار حرم شاه عبدالعظیم] در جنوب تهران به خاک سپردند.
پرویز راجی، سفیر شاه در لندن مینویسد: برای اولین بار به خاموشی برق برخوردم که در ساعت شش و نیم بعدازظهر آغاز شد و چهار ساعت تمام ادامه یافت. در نگاهی که از پنجره اتاق هتل به جنوب تهران انداختم، جنگلی از جرثقیلها را دیدم که در میان گرد و خاک بیکار ایستاده بودند. به علت از کار افتادن تهویه هتل هنوز یک ساعت نگذشته بود که گرما چنان آزاردهنده شد که واقعاً نمیشد تحمل کرد و طبیعی است که در این زمان استفاده از رادیو یا تلویزیون نیز مقدور نبود. از بالکن هتل صف بیپایان اتومبیلها را دیدم که در یک راهبندان عظیم گرفتار شده بودند و بوقهای خود را بهعنوان اعتراض به خاموشی برق به صدا درمیآوردند.
در 25 آگوست 1941م نیروهای متفقین وارد ایران شدند. رضاشاه دست به اقدام احمقانهای زد و دستور بسیج عمومی را داد که به مقاومت چند روزه ارتش شاهنشاهی انجامید. این امر علاوه بر اینکه پوچی کامل ارتش شکوهمند ایران را آشکار کرد بهسرعت به تضعیف روحیه و عقبنشینی نامنظم ارتشی انجامید که هزینههای اداره و اختیارات فراقانونیاش را مردم ایران متحمل شده بودند. گزارش شده است که افسران ارشد با پوشیدن همان چادرهایی که ممنوع شده بود، گریختهاند.
ساعات طولانی، دستمزدهای پایین و استثمار زنان و کودکان که در دهه ۱۳۰۰ شمسی مشاهده شد، همچنان ادامه داشت: ناظران بریتانیایی و آمریکایی شرایط کار را به «بردگی» تشبیه کردهاند. در سالهای ۱۳۱۶-۱۳۱۳ شمسی، مزد کارگر در صنایع بافندگی ۵/۱ تا ۲ ریال (۸ تا ۱۱ سنت) به ازای هر ده ساعت کار روزانه بود؛ در ۱۳۲۰ شمسی مزد مردان به ۳ تا ۶ ریال افزایش یافت اما مزد دخترها ۱ تا ۲ ریال بود. به کارگران ساختمانی به ازای دوازده ساعت کار روزانه در حوالی سال ۱۳۰۹ شمسی، بین ۲ تا ۳ ریال مزد میدادند.
پایتخت ایران در حقیقت به دو شهر تقسیم شده بود: یکی در قسمت شمالی آن به صورت شهری ثروتمند که ساکنانش در ویلاهای لوکس به سبك اروپا زندگی میکردند و پر بود از رستوران، دیسکو و کاباره؛ و دیگری در قسمت جنوبی پایتخت، با محلات فقیرنشین، کوچههای تنگ، هوای آلوده و ساکنان فقیر.
جشنهای پر خرج 2500 ساله سلطنت شاهنشاهی که در سال ۱۹۷۱م برگزار شد، نمایانگر اختلاف عظیم در ثروت ظاهراً نامحدودی که شاه برای خرج کردن در اختیار داشت و فقر بود.
علم مردی زیرک و از نظر سیاسی دقیق و حساس بود. او احتمالاً تنها کسی بود که بهجز ملکه میتوانست با شاه صریح صحبت کند و با او مخالفت و او را متقاعد کند که جریان را تغییر دهد. او تقریباً به شیوه کهنه و فئودالی خود، احساسی به مردم داشت که در سایر اعضای خاندان پهلوی بهوضوح دیده نمیشد. او میتوانست سختگیر و بیرحم باشد، اما آگاهانه عمل میکرد. دامنه نفوذ سیاسی او به سراسر کشور گسترشیافته بود. خانواده او نسلاندرنسل طرفدار انگلیس بودند، ولی این دوستی و رابطه نه به خاطر منافع شخصی و چاپلوسی، بلکه به خاطر اعتقادی بود که به سودمند بودن دوستی انگلیس برای حفظ منافع ایران داشتند.
اطلاعات پهلوی گرافی
سوژههای خود را برای ما ارسال کنید!
تیم پژوهشی ما سوژهها را بررسی میکنند...
اطلاعات در پهلوی گرافی به دست شما میرسد.
مطالب وبسایت
برای ورود به وبلاگ پهلوی گرافی و مشاهده مقالات وارد شوید!
مخاطبین چه میگویند؟
پهلوی گرافی تلاش میکند تا بتواند بهترین کیفیت خود را ارائه و رضایت شما کاربران عزیز را جلب کند. همراه ما باشید!
اطلاعات در مقیاس وسیع اینجا وجود داره؛ به نظرم کمتر منبعی تونسته اینقدر منسجم به حکومت پهلوی در ایران بپردازه. ممنون
با اینکه بعضی از دادهها برام خیلی جدید و مخالفِ نظرات خودم بود، اما از جامعیت و منبع داشتنشون خوشم اومد. خسته نباشین!